مازاتچو، تامی که دست و پا چلفتی نبود!
مازاتچو با نام اصلی تومازو دی سر جووانی دی سیمونه کاسایی (Tommaso di Giovanni di Simone Cassai) در 21 دسامبر سال 1401 میلادی در سان جووانی والدارنو (در نزدیکی فلورانس ایتالیا) به دنیا آمد و در پاییز سال 1428 وقتی تنها 26 ساله بود، در رم درگذشت.
مازاتچو را مهمترین نقاش رنسانس آغازین میدانند که از او آثار مهمی همچون نقاشیهای دیواری (فرسکوهای) کلیسای جامع فلورانس و بسیاری آثار دیگر باقیمانده. آثار او در کلیسای جامع در کل دورهی رنسانس منبع الهام و الگوی هنرمندان باقی ماند.
مازاتچو در طول تنها شش سال نقاشیِ فلورانس و به طبع ایتالیا را به طور اساسی تغییر داد. هنر او به ایجاد بسیاری از پایهها و بسترهای اصلی نقاشی غربی کمک کرد. عجیب این است که بهندرت یک هنرمند با چنین عمر کوتاهی توانسته بر تاریخ هنر اینچنین تأثیر مهمی بگذارد.

پرتره مرد جوان منصوب به مازاتچو، نگارخانه ملی هنر آمریکا، 1430-
دوران اولیه زندگی
مازاتچو از پدری دفتردار و مادری که خود دختر یک مهان خانهدار بود، در 65 کیلومتری جنوب شرقی فلورانس به دنیا آمد. او دارای یک برادر به نام جووانی معروف به اسکیجا (Scheggia) بود. جووانی نیز نقاشی میکرد اما استعداد چندانی در این کار نداشت.
جورجو وازاری (Giorgio Vasari) تاریخنگار، مینویسد که دلیل اصلی لقب مازاتچو، به معنی تام دست و پا چلفتی، برای تومازو به دلیل گسستگی او از عرفهای اجتماعی، امور دنیوی و بیاعتنایی به ظاهر خود بود. البته که او در رفتار و ذات خود بسیار گرانقدر بود.
در عصر رنسانس، هنر اغلب یک شغل موروثی و خانوادگی بود. این خود اسباب کنجکاوی است که چگونه مازاتچو و برادرش با اینکه هیچ رابطهی فامیلی با هنر نداشتند، توانسته بودند در دنیای نقاشی وارد شوند. یکی از حدسها این است که شاید از طریق روابط پدربزرگش که سازندهی صندوقچههای نقاشی شده بود، توانسته بودند به این دنیا وارد شوند.
یکی از سؤالات و ابهامات مهم در مورد مازاتچو، بیاطلاعی ما از چگونگی فرایند آموزشی او در نقاشی است. در آن زمان روال بر این بود که یک هنرجو، گاهی از نوجوانی، وارد کارگاه یک استاد میشد و طی چندین سال تمام مهارتهای لازم برای ساخت انواع آثار هنری را فرامیگرفت. آنها در این کارگاهها به تقلید هنر و سبک استاد خود میپرداختند تا به سبک شخصی خود برسند.
چالش اصلی در مورد مازاتچو این است که هیچ اثری در مورد اینکه کی و کجا و در محضر کدام استاد درس آموخته، روشن نیست. دانستن اینکه چه کسی (کسانی) به او درس داده، نکات زیادی را در مورد شکلگیری نگاه هنری او و نیز کارهای ابتداییاش به ما نشان میداد، افسوس که فعلاً این میسر نیست.
نکته آزاردهندهتر این است که بین سال 1401 تا 1402 (یعنی تا 21 سالگی او) ما ابداً چیزی در مورد زندگی مازاتچو نمیدانیم، گویی او از آسمان بر زمین نازل شده است! بعد از سال 1402 نیز بر اساس اسناد ثبتی اتحادیه صنفی نقاشان فلورانس میدانیم که کارگاهی داشته و بهصورت حرفهای به قبول سفارشهای نقاشی میپرداخته است.

سه لتی سن جیوویناله ، فلورانس، 1422 میلادی
اولین اثر مازاتچو
اولین اثر مازاتچو یک سهلَتی کوچک به نام سن جیوویناله (San Giovenale Triptych) مربوط به سال 1422 میلادی است. او فقط 3 ماه بعد از قبولی در اتحادیه صنفی نقاشان فلورانس، این نقاشی را کشید. این سهلَتی متشکل از مریم و کودک، دو فرشته و چند قدیس است که برای محراب یک کلیسا کشیده شده است. عناصر بصری موجود در این نقاشی تسلط مازاتچو را بر سبک نقاشی فلورانسی نشان میدهد؛ همچنین تاثیر از سبک جوتو و آرکانژلو (Orcagna) در این اثر بسیار چشمگیر است و تشخیص اینکه او در فلورانس و یا زادگاه خود آموزشهای نقاشی را دیده، برای ما بسیار سخت میکند.
میراث مازاتچو
مازاتچو عمیقاً بر هنر نقاشی تأثیر گذاشت. او به همراه دیگر جوان فلورانسی همچون برونلسکی نهضت رنسانس ایتالیا را آغاز کرد. به قول وازاری: “همهی مجسمهسازان و نقاشان معروف فلورانس نقاشیهای دیواری او را به طور گسترده مطالعه کردند اصول و قوانین یک نقاشی ماهرانه را یاد بگیرند.”
مازاتچو جریان نقاشی ایتالیایی را دگرگون و آن را از ایدهئالگرایی هنر گوتیک دور کرد. او برای اولینبار نقوش و مفاهیم تصاویر را بهعنوان بخشی از جهانی عمیقتر، طبیعیتر و انسانمحور ارائه داد.
او بسیاری از هنرمندان قبل و بعد از زمان خود را تحت تأثیر قرارداد. تأثیر او را 75 سال بعد از مرگ وی میتوان در آثار استادان رنسانس مُتِرقی، همچون لئوناردو داوینچی، میکلآنژ و رافائل بهخوبی دید.

خراج، مازاتچو، نقاشی دیواری نمازخانه برانکاتچی، 1427