رویکرد بوتیچلی در تابلوی تولد ونوس
در مقالهی “چالشهای هنرمندانی مانند پولایوئولو با امکانات جدید قرن 15” در مورد مواجههی هنرمندان نیمهی قرن 15 میلادی با امکانات جدید نقاشی به اخص پرسپکتیو و ترکیببندی در آثارشان، توضیحاتی دادیم. اینکه آنها به روشنی هنوز به فرمول و ترکیببندیهای بهینه در نقاشیهای خود نرسیده و درگیر به تعادل رساندن این مفاهیم بودند.
در میان هنرمندانی که برای حل این مسئله در نیمهی قرن 15 تلاش میکردند، میتوان به ساندرو بوتیچلی (1446-1510) اشاره کرد. یکی از مهمترین نقاشیهای بوتیچلی که تلاش جالبی برای یافتن راهحل بود، نه یک افسانهی انجیلی، بلکه اسطورهای یونانی – رومی بود که تولد ونوس را به نمایش میگذارد.

تولد ونوس، ساندرو بوتیچلی، 1485 میلادی، موزه اوفیتسی فلورانس
برتری اسطوره بر قصهی پریان
شاعران دوران کلاسیک (یونانی – رومی) در کل قرونوسطی شهرت خود را حفظ کرده بودند. اما به دلیل شرکآلود بودن این آثار ادبی، حرف زیادی از آنها زده نمیشد. در دوران رنسانس و به اخص در ایتالیا بود که شوق بازیابی عظمت روم باستان، نام و آثار این شاعران را در محافل غیرمذهبی و میان فرهیختگان ایتالیا سر زبانها انداخت.
فرهیختگان ایتالیا داستانهای اساطیری یونانی را به داستانهای شاد و زیبای پریان ترجیح میدادند. آنها خرد باستانی را ستایش میکردند و باور داشتند که این داستانها منتقلکنندهی خردی از دنیای رمز و رازها است.
تابلوی ونوس توسط یکی از خاندان پرنفوذ مدیچی به بوتیچلی سفارش داده شد. بهاحتمال زیاد یکی از افراد همین خانواده داستان باستانی و چگونگی بازنمایی آن در دوران قدیم را برای بوتیچلی توضیح داده است.
ونوس تابلوی بوتیچلی
بر اساس اعتقاد فرهیختگان ایتالیا، تولد ونوس پیامی رازآلود است که خداوند به وسیلهی آن “پیام زیبایی” را به دنیا فرستاده است. روایت تابلوی بوتیچلی بسیار ساده است، ونوس ایستاده بر یک صدف از دریا بیرون آمده و خدایان باد او را غرق در گُل، به ساحل راندهاند و یکی از حوریان با شنلی ارغوانی در ساحل به استقبال او میآید.

بخشی از تابلوی تولد ونوس بوتیچلی
بوتیچلی در برابر پولایوئولو
بوتیچلی در کاری که پولایوئولو (مانند: تابلوی شهادت سن سباستین) از عهدهی آن برنیامد، پیروز شد. او در این نقاشی توانست هماهنگی عناصر را به خوبی ایجاد کند. البته که پولایوئولو نیز میتواند به بعضی از عناصری که در راه این هماهنگی فدا شده اشاره کند. مثل اینکه: طراحی و پرسپکتیو تولد ونوس به پای کارهای پولایوئولو و مازاتچو نمیرسد.
دیگر اینکه خطوط ظریف و ترکیببندی نقاشی او سنت گوتیکِ گیبرتی، فرا آنجلیکو و یا حتی آثار قرن 14 میلادی مانند: مریم باکره ژان دورو، را به یاد میآورد. برای مثال پیچوتاب ملایم اندام و لباس مریم در این مجسمهی ژان دورو بسیار به پیچوتاب لباس حوری حاضر در تصویر شبیه است.
ونوس بوتیچلی بهقدری زیباست که ما به عناصر عجیبی مانند گردن دراز او، درازی دستها، وصل عجیب دست چپ به کتف او و نیز شیوهی ایستادن ناموزونش چندان توجهی نمیکنیم؛ زیرا نقاش تمام این آزادیها را برای خود و اثرش قائل شده و این عناصر بر زیبایی و هماهنگی تصویر میافزاید.
تمام این تمهیدات کمک میکنند که شما بهعنوان بینندهی اثر چنان غرق در زیبایی و گیرایی وجود لطیف و رعنای او شوید که کاملاً ونوس را بهعنوان یک عطیهی آسمانی بر زمین پذیرفته و گرامی دارید. این نقاشی تلاشی احساسی است که بوتچلی موفق میشود با آن، بر بینندهی اثر بگذارد.

بخشی از تابلوی تولد ونوس بوتیچلی