پیشدرآمد عصر طلایی رنسانس ایتالیا
در مقالههای پیشین در وبلاگ نقشنگار تا پس از بوتیچلی یعنی حدود قرن 15 میلادی، معروف به کواتروچنتو (Quattrocento)، در مورد هنر ایتالیا توضیح دادیم. حال کمی برای ورودی به قرن طلایی 16 نیاز داریم به زمینهسازی در مورد ساختار اجتماعی هنرمندان در آن دوره.
قرن 16 میلادی یکی از قلههای رفیع و ارزشمند هنر در تمام طول تاریخ هنر است. در این دوره شاهد بزرگانی چون لئوناردو داوینچی، میکلانژ، تیسین، رافائل و جورجونه در ایتالیا و همچنین دورر و هولبانت در شمال و بسیاری دیگر که هر کدام ستارهی درخشندهای در دنیای هنراند.

مونالیزا، لوئوناردو داوینچی، لوور، فرانسه، 1503-1506 میلادی
ریشههای تاریخی رنسانس طلایی
برای دنبالکردن این ریشهها نیاز است تا به دوران جوتو برگردیم. شهرت جوتو در اروپا به قدری بود که تمامی هنرمندان فلورانسی و همصنفان اون از وجود او احساس غرور میکردند. شهر یکصدا مشتاق بود تا طراحی برج ناقوس کلیسای جامع فلورانس را به او واگذار کند. این در بطن دولتشهرهای جامعهی ایتالیا که آغشته به پیشی گرفتن از هم در هنر بودند، دری را گشود که باعث ایجاد انگیزهای بزرگ برای رقابت و به دست آوردن فرصتها در بین استادان هنر شد. البته سطح از شور و اشتیاق به خاطر ساختار فئودالی در بین هنرمندان شمال کمتر اتفاق افتاد.
اتفاق مهم بعدی فرارسیدن دوران اکتشاف بود. در این دوران هنرمندان ایتالیا به ریاضیات و قوانین هندسی سهبُعدنمایی روی آوردند و همچنین به کالبدشکافی و مطالعهی ساختار بدن انسان علاقهمند شدند. این کشفیات نگاه هنرمندان را به دنیا و واقعیت آن تغییر دادند. هنرمندان دیگر صرفاً صنعتگرانی نبودند میان دیگر صنعتگران! دیگر آنها مانند کفاشان، نجاران و آهنگران نبودند که آمادهی دریافت انجام سفارشاند. این موقعیت، زیست و زندگی هنرمندان باهوش که به دنبال کسب منزلت و اعتبار بیشتر بودند را ناراحت و ناخرسند میکرد.
این تفاوت طبقاتی میان هنرمندان ریشه در تاریخ و یونان باستان دارد. در یونان باستان نیز شاعران که با ذهن خود کار میکردند، به محافل بزرگان و اشراف دعوت میکردند؛ اما هنرمندی که با دستهای خود کار میکرد، این فرصت را نمییافت.
این موضوع برای هنرمندان رنسانس چالش بزرگی را رقم زد و آنان را برانگیخت تا شگفتیهای هرچه بزرگتر را خلق کرده و بدینوسیله افراد بانفوذ و ثروتمند اطراف خود را وادار کنند که شأن آنها را هم بهخاطر مدیریت کارگاههای هنری و هم انسانهایی بااستعداد استثنایی و نابغه گرامی بدارند.

آفرینش آدم، میکل آنژ، کلیسای سیستین، ایتالیا، 1512 میلادی
هنرمندان ایتالیا محترم شدند
نبرد با دنیای پر تکبر اشراف و بزرگان کار راحتی نبود و سالیان زیادی طول کشید. برای مثال همانند یونان باستان نیز در ایتالیای آن زمان یک ثروتمند حاضر به دعوت یک سخنور آشنا به زبان لاتین در مهمانی خود بودند اما همین فرصت را در اختیار یک نقاش یا مجسمهساز نمیگذاردند. ولی عشق به شهرت و سرشناسی میان خریداران هنر، پلی شد تا به کمک آن هنرمندان بتوانند این سد تکبر را فرو بریزند.
ایتالیا در آن زمان تعداد زیادی از حکام محلی را داشت که بهسرعت نیازمند آبرو و اعتبار بودند. ساخت عمارتی مجلل، ساختن مقبرهای باشکوه، سفارش تعداد زیادی نقاشی یا وقف کردن تابلوهای محراب یک کلیسای مشهور تضمینشدهترین کاری بودند که میتوانستند به وسیلهی آن نام خود را در این جهان بهجای بگذارند. این فرصتیهای زیادی را برای هنرمندان پدید آورد تا به وسیلهی آن بتوانند با فراغبال بهترین پروژهها را انتخاب کرده و حتی حرف خویش را به کرسی بنشانند. این قدرت به هنرمندان فرصت مواجه باهنر بدون دخالت خواستها و امیال کارفرمایان را میداد. این آزادی ثمراتی داشت که باعث رهاسازی مقدار زیادی از استعدادها و نیروهای انباشته بود که هیچگاه فرصت ابراز پیدا نکرده بودند و امروز برای بیان و خلق، آزاد بودند.

مکتب آتن، رافائل، واتیکان، ایتالیا،1510-1511 میلادی