لئوناردو داوینچی از نگاه خود و دیگران
نخستین هنرمندی که در میان دیگر هنرمندان رنسانس طلایی به عرصه هنر دنیا پا گذاشت، لئوناردو داوینچی بود. او در سال 1452 در روستایی در توسکانی به دنیا آمد. در نوجوانی با پی بردن به توانمندیهایش، لئوناردو داوینچی را به کارگاه معتبری در فلورانس فرستادند. این کارگاه توسط آدرئا دل وروکیو (1488-1435 میلادی) اداره میشد. او یک نقاش و مجسمهساز پرآوازه بود و فرصت بزرگی برای داوینچی شد تا از محضر این استاد بزرگ بیاموزد.

تنها تصویر منتصب به لئوناردو داوینچی، نقاش منسوب به فرنچسکو ملزی، 1515-1518
کارگاه آدرئا دل وروکیو
شهرت وروکیو تا به جایی بود که دولتشهر ونیز، ساخت یادبود بارتولومئو کولئونی را به عهدهی او گذاشته بودند. کولئونی یک سردار جنگ بود که بیشتر به خاطر اعمال بشردوستانهاش شهرت داشت. پیکرهی سوار بر اسبی که وروکیو ساخت به تمامی نشاندهندهی توانمندی و شناخت وسیعش از آناتومی اسب، گردن و صورت انسانی حکایت دارد. حالت فیگور سوار بر اسب بیش از همه حس تشخص و اعتدال را نمایش میدهد. گویی این سردار در حال سان دیدن از سپاهیان خود است.
در آینده تعداد این مجسمههای سوارکار زیاد شد که تشخیص هنر و توانمندی وروکیو از نظرها پنهان ماند. عظمتی که با نمایش اغراقآمیز واقعیت و تلاش برای دیدن روح در کالبد اسبسوار است.
در کارگاهی با چنان قابلیتهایی برای آفرینش هنری، معدن طلایی بود برای لئوناردو داوینچی تا چیزهای زیادی بیاموزد. بیشک او در آنجا با رمز و رازهای کار ریختهگری و کار با فلزات آشنا شده و با مشاهدهی فیگورهای مختلف پوشیده و برهنه، آموخته تا تابلوها و مجسمههای مختلف بسازد.

مونالیزا، لوئوناردو داوینچی، لوور، فرانسه، 1503-1506 میلادی
از نگاه لئوناردو داوینچی
داوینچی به حق نگین درخشان کارگاه وروکیو بود، با اینکه او هنرمندان بااستعداد دیگری را نیز تربیت کرده بود، اما داوینچی از نبوغ ویژهای برخوردار بود. خوشبختانه از دریچهی نوشتهها و دستنویسهای خود داوینچی که توسط شاگردان، دوستداران او نسل به نسل گشته و به دست ما رسیده، میتوانیم با ایدهها و دنیای او بیشتر آشنا شویم. او در این دفاتر که گاه به هزاران برگ میرسیدند، نوشتهها، طراحیها، گزیدهی کتابهای خوانده، پیشنویس کتابهایش نگاشته شدهاند. با خواندن آنها از دیدن وسعت دید و دستاوردهای داوینچی بهعنوان یکی از افراد بشر، شگفتزده میشویم. او به تنهایی خیلی از مفاهیم و موضوعات پیچیده را کاویده بود. داوینچی همچون بزرگان پیش از خود به پیبردن به رموز دنیا اعتقاد داشت، با این تفاوت که او وسعت، عمق و دقت بیشتر را چاشنی مشاهدهگری خود میکرد.

مرگ لئوناردو داوینچی اثر دومینیک انگر
داوینچی از چشم دیگران
معاصران داوینچی او را مردی مرموز و اسرارآمیز میدیدند. بزرگان جنگ میخواستند تا از دانش این نابغه در کارهای مانند: ساخت استحکامات، کانالها، سلاحها و جنگافزارهای دیگر استفاده کنند. به طور کلی او را به عنوان یک نقاش و مجسمهساز و همچنین موسیقیدان در دربارها گرامی میداشتند اما تعداد کمی بودند که از بزرگی ایدهها و وسعت بیکران دانش او آگاهی داشته باشند.
دلیل اصلی کم بودن این افراد عدم تمایل لئوناردو داوینچی به انتشار اسناد و تحقیقات خود برای عموم بود. او چپدست بود و عادت داشت تا از راست به چپ بنویسد، بنابراین فقط با کمک آینه میشد نوشتههای او را خواند و دلیل اصلی این کار او را میتوان ترس از ملحد خوانده شدنش بهخاطر تحقیقات و افکارش، بود.

دستنوشتهها ومستندات داوینچی (نوشتهها در مقابل آینه قابل خواندن است)